جیغ
۱۳۸۲ آذر ۱۲, چهارشنبه
غروبا که دارم بر ميگردم اينه جلومو ميکشم پايين. انگار خيالم راحت ميشه که با خودم هستم.غروبي پشت اين چراغ قرمزه داشتم واسه خودم شکلک در مياوردم. بعد سرمو برگردوندم ديدم اقاهه تو ماشين بغلي محو ادا بازيهاي من شده.طفلک! ديوانه نديده بود انگار تا حالا
<< Home
خانه
ایمیل
RSS
آرشیو
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
فوریهٔ 2004
مارس 2004
آوریل 2004
اکتبر 2004
فوریهٔ 2005
دوستان
Horm
Phorm
غیره
برخی از حقوق متنهای نوشتهشده در این وبلاگ برای نویسنده
محفوظ
ند.
قالب
این وبلاگ نیز توسط
سایکو
تهیه شده و حقوق مربوط به آن هم
محفوظ
است.