جیغ
۱۳۸۲ آذر ۱۱, سه‌شنبه
يه خواهر و برادرهستن تو کلاسمون. عين خر گوشه قيافشون. امروز داشتم نگاشون ميکردم . خواهره داشت جواب ميداد به درس٬ داداشه داشت با لذت نگاهش ميکرد .جوابش که تمام شد برگشت دادشه رو نگاه کرد .بعد داداشه بهش لبخند زد. بعد خواهره يه نفس ارومی کشيد.منم نگاهشون ميکردم.هيچی ديگه.همين.