جیغ
۱۳۸۲ آذر ۱۶, یکشنبه
شب احمقانه ايه نه؟
باز پالونم کج افتاده! اه !خفه بشي الهي.خسته شدم از دست غر زدنت.
به درک خوب گوش نده
اخه احمق ادم ميتونه حرف خودشو گوش نده؟ بز!

زن احمق در گوش من هي داد نزن امشب در سر شوري دارم٫من در سرم هيچ شوري ندارم. فهميدي؟ من دلم ميخواد خفه بميري.من تنم درد ميکنه و خسته ام و خيلي بده چون همه اعتقاد دارن که من نبايد ناله کنم و فقط بايد براي اينده تلاش کنم. روزي صد هزار بار ميشنوم اينو. اونم برا اينده اي که اصلا معلوم نيست چي هست و به چه دردي ميخوره. عين احمقا صحنه امپول خوردنو ميبينم چشمامو ميبندم.خودکشي!هاها! چه غلطاي بيشتر از دهنت! اون يه بارم نميدونم چي شد . ولي واي که چه لذتي داشت. حتما يه بار ديگه بايد تجربه اش کنم
تصور کن يه عالمه قرص خوردي و اصلا نميدوني چي بودن( من همه جا کارم ديمي و بينظمه هه!) بعد يهو داغ ميشي پرت ميشي زمين .بعد ديگه نميفهمي.همش همه چي رو خواب و بيداري ميبيني اصلا واقعيتي ديگه نيست.حالا اونو نگه ميدارم واسه وقتي خيلي خسته تر شدم .فعلا هنوز زوده
نميشه؟نه٬ من ميخوام ببينم نميشه که تو وقتي من يه کم خير سرم خبر مرگم ارواح عمه ام يک کوچولو ميخندم بعد صد هزار سال زهر مارم نکني؟نه واقعا نميشه؟ يعني اخه شما واقعا لازمه که همتون عين هم باشين؟ انگار نازل شدن اينا واسه تر زدن به من
حالا ديونگي رو ببين. اين هيري ويري يه تيک عصبي پيدا کردم که بايد ثبت بشه. هي سعي ميکنم دندون جلو رو لق کنم!هاهاها! تا حدود زيادي موفق شدم حالا ببينم راند بعد چي ميشه
مامان زنگ نزن به من خوب؟هيچکدومتون زنگ نزنين. خبرمو نگيرين .اصلا حوصله تونو ندارم. نميخوام صداي کسي رو بشنوم.يا يکي هست که بايد همش بهش بگم اره همه چي خوبه من خوبم ما خوبيم همه جاخوبه يا اينکه فوقش ميگم خوب نيستم و ميگن خوب٬خوب باش! من نميفهمم چرا ادمها گوش دادن رو بلد نيستن؟ در اين مورد قصد ندارم خودمو بکوبم چون تمام زندگيم گوش ديگران بودم. اي بابا
برو بمير بدم مياد ازت بز الاغ خر